ده کوچکی است از دهستان اشکور پایین بخش رودسر شهرستان لاهیجان. ناحیه ای است در 24 هزارگزی جنوب خاوری سی پل و 60 هزارگزی جنوب رودسر. این ده در منطقۀ کوهستانی قرار دارد وآب و هوای آن آب و هوای مناطق سردسیری است و دارای 30 تن سکنه میباشد. شغل اهالی گله داری است و زمستان ها به گیلان میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
ده کوچکی است از دهستان اشکور پایین بخش رودسر شهرستان لاهیجان. ناحیه ای است در 24 هزارگزی جنوب خاوری سی پل و 60 هزارگزی جنوب رودسر. این ده در منطقۀ کوهستانی قرار دارد وآب و هوای آن آب و هوای مناطق سردسیری است و دارای 30 تن سکنه میباشد. شغل اهالی گله داری است و زمستان ها به گیلان میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در4هزارگزی جنوب سردشت و 4 هزارگزی جنوب شوسۀ سردشت به مهاباد. ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی، معتدل، سالم و دارای 35 تن سکنه. از رود خانه سردشت مشروب میشود و محصولاتش غلات، توتون، کتیرا و مازوج است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
دهی است از دهستان بریاجی بخش سردشت شهرستان مهاباد واقع در4هزارگزی جنوب سردشت و 4 هزارگزی جنوب شوسۀ سردشت به مهاباد. ناحیه ای است کوهستانی و جنگلی، معتدل، سالم و دارای 35 تن سکنه. از رود خانه سردشت مشروب میشود و محصولاتش غلات، توتون، کتیرا و مازوج است. اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند از صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4)
صفت عمومی تمام جانورانی است که دمای بدن آنها ثابت نیست و از تغییرات دمای محیط پیروی می کند. (فرهنگ اصطلاحات علمی) ، جانوری که با سرد شدن هوابخواب می رود و از حرکت می ایستد تا دوباره هوا گرم شود، آنکه زود خشمگین نگردد. آنکه زود از جای بدر نرود. (یادداشت مؤلف). مقابل خون گرم، حلیم. بردبار. شکیبا. مقابل خون گرم، بی غیرت. بی حمیت. لاقید. بی رگ. بیقید، آنکه دیر دوستی کند. (یادداشت بخط مؤلف)
صفت عمومی تمام جانورانی است که دمای بدن آنها ثابت نیست و از تغییرات دمای محیط پیروی می کند. (فرهنگ اصطلاحات علمی) ، جانوری که با سرد شدن هوابخواب می رود و از حرکت می ایستد تا دوباره هوا گرم شود، آنکه زود خشمگین نگردد. آنکه زود از جای بدر نرود. (یادداشت مؤلف). مقابل خون گرم، حلیم. بردبار. شکیبا. مقابل خون گرم، بی غیرت. بی حمیت. لاقید. بی رگ. بیقید، آنکه دیر دوستی کند. (یادداشت بخط مؤلف)
دهی است جزء دهستان سیاهکلرود بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 23 هزارگزی جنوب خاوری رودسر و 2 هزارگزی شوسۀ رودسر به شهسوار. این ده در دامنۀ کوهسار قرار دارد و آب و هوایش معتدل و مرطوب و سکنه اش 135 تن است که شیعی مذهب و گیلکی و فارسی زبانند. آب آنجا از چشمه و محصول آن برنج و مرکبات و چای و شغل اهالی زراعت و نمدمالی و راه این دهکده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ص 98)
دهی است جزء دهستان سیاهکلرود بخش رودسر شهرستان لاهیجان، واقع در 23 هزارگزی جنوب خاوری رودسر و 2 هزارگزی شوسۀ رودسر به شهسوار. این ده در دامنۀ کوهسار قرار دارد و آب و هوایش معتدل و مرطوب و سکنه اش 135 تن است که شیعی مذهب و گیلکی و فارسی زبانند. آب آنجا از چشمه و محصول آن برنج و مرکبات و چای و شغل اهالی زراعت و نمدمالی و راه این دهکده مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2 ص 98)
به طور خوشحال، با لذّت، با خوشحالی، شادمانه، شادمانانه، به طرز خوشایند، به طور شادمان، خوشحال، با خوشی، به طور خوش روح، به طور لذّت بخش، با شادمانی، با شور و شوق
بِه طُورِ خُوشحال، با لَذَّت، با خُوشحالی، شادمانِه، شادمانانِه، بِه طَرزِ خُوشایَند، بِه طُورِ شادمان، خُوشحال، با خُوشی، بِه طُورِ خُوش روح، بِه طُورِ لِذَّت بَخش، با شادمانی، با شور و شُوق